تاریخ انتشار : شنبه 23 مرداد 1400 - 9:39
کد خبر : 126155

باید عشق داشت…

باید عشق داشت…

 باید عشق داشت تا کار هم به خوبی اجرا شود،  عاشق که شدی شب و روزت هم یکی می شود وگرنه روستای هاشم آباد کجا و حسینیه ارشاد تهران کجا؟ هاشم آباد کجا و کربلا و نجف کجا؟ استاد اسدالله زهیری یکی از آخرین بازماندگان هنر معماری سنتی اصفهان است که سال ۱۳۳۱ هجری خورشیدی

 باید عشق داشت تا کار هم به خوبی اجرا شود،  عاشق که شدی شب و روزت هم یکی می شود وگرنه روستای هاشم آباد کجا و حسینیه ارشاد تهران کجا؟ هاشم آباد کجا و کربلا و نجف کجا؟

استاد اسدالله زهیری یکی از آخرین بازماندگان هنر معماری سنتی اصفهان است که سال ۱۳۳۱ هجری خورشیدی در روستای هاشم آباد در  ۱۰۰ کیلومتری شرق شهر اصفهان به دنیا آمده است. مادرش حاجیه خانم اعتمادی بوده است. بانویی که در یک عید قربان به دنیا آمده و به برکت این روز، نام حاجیه خانم را برایش ثبت سجل کرده اند. ملا حاجیه خانم، از معدود زنان باسواد روستا بود و در مکتب خانه خود به بچه ها درس قرآن یاد می‌داد و پدرش استاد سیف الله، از معماران معروف زمان خود در معماری سنتی و بناهای خشتی و گلی و طاق های ضربی بود.

پیر معماری اصفهان گفت: تا سن ۱۲ سالگی در کنار مادر و خواهرانم قالیبافی می کردم تا جایی که تمام اصول و فنون این هنر از چله کشی و نقشه کشی تا رنگرزی و برپا کردن دار قالی را وارد بودم، اما علاقه‌ای به آن نداشتم و از قالیبافخانه فرار کردم.

اسدالله زهیری در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: بعد از آن چهار سال همراه پدر و عمویم، مرحوم استاد مصطفی به بنایی پرداختم، اما آرام نشدم تا اینکه در ۱۶ سالگی همراه عموهایم به تهران رفتیم و در آنجا به بنایی مشغول شدیم. شانسم این بود که با استاد “حسن معمار پور” از استادان مطرح تهران آشنا شدم، معماری که انگار با دستانش جادوگری می‌کرد و آنجا بود که راهم را پیدا کردم و تصمیم گرفتم به جای کارگر ساده یک استاد معمار شوم به هر قیمتی که باشد.  

وی تصریح کرد: وقتی حسینیه ارشاد تهران را می‌ساختیم آن چنان ذوقی داشتم که خواب و خوراک را از من گرفته بود. شب و روز نداشتم فقط به دستان استاد معمارپور نگاه می‌کردم و ظرافت‌های هنر معماری را می‌دیدم و گاهی تا پاسی از شب را به تنهایی تمرین می‌کردم.

این حرف‌ها را کسی می‌گوید که معماری، هنر خانوادگی او از نسل های پیشین بوده است. کسی که ۷۰ بهار و زمستان را به خویش دیده است و در یک غروب تابستانی از روزگاری می گوید که فقط ۱۷ سال داشت، اما دستانش در دست یک استاد معمار بود.

این هنرمند اصفهانی گفت: هر کاری سواد آن را می‌خواهد. سال‌های دهه ۳۰ در هیچ روستایی مدرسه نبود من هم سواد کمی برای خواندن قرآن از مادرم داشتم، اما هنرمندی استاد حسن معمارپور، چشم من را باز کرد تا خوب ببینم و خوب کار کنم. بی سوادی باعث شده است که امروز خانه های ویلایی شمال را در روستاهای کویری بسازند. با صرف هزینه های سنگین، مصالح را از جای دیگری تهیه می کند که متناسب با محیط روستا و درآمد روستاییان نیست.  

استاد اسدالله افزود: سرزمین هایی مانند هاشم‌آباد در قدیم، ساختمانهایش از خشت و گل با دیوارهای ضخیم و سقف ضربی بود تا گرمای بیرون به درون خانه نفوذ نکند. خانه ها بادگیر داشت و وسط خانه حوض بود تا هوا خنک شود.  

این پیر معماری اصفهان گفت: اولین کار خودم را زمانی انجام دادم که هنوز بیست سال نداشتم. سال ۱۳۵۰ در یک پاییز که از تهران برگشته بودم، یکی از اقوام پیشنهاد کرد که سکوهای حسینیه روستا را سفید کاری کنیم. پیشنهاد وسوسه کننده بود، قبول کردم. هر روز پیرمردها و بزرگان روستا کارکردن من را می دیدند و مرا تشویق می‌کردند تا اینکه در روز آخر یکی از پیرمردهای باسواد، شعری به من داد تا بر سقف بنویسم “نوشته است در این طاق، پورسیف الله … هزار و سیصد و پنجاه سنه، اسداله”، اما این حسینیه سال ۱۳۶۰ تخریب شد.

 استاد زهیری، امروز مرمتگر آثار تاریخی است که  مرمت باغ فین کاشان، کاروانسرای شاه عباسی ورزنه، حسینیه ارگ هزار ساله قورتان، مرمت و بازسازی مسجد و حسینیه هاشم آباد را انجام داده است.  

وی گفت: ساخت سقف بازارچه مسجد جامع روستای هاشم آباد، گنبد امامزاده اسحاق و بادگیر میدان جوان شهر هرند، گنبد امامزاده محمود جزه، گنبدهای امامزاده قاسم و شاهزاده زین العابدین و حسینیه شهر ورزنه، گنبد مسجد جامع برسیان از جمله آثار هنر دست اوست.

این استاد معماری سنتی افزود: در قدیم ساختمان های روستایی به خاطر نوع مصالح و شیوه اجرا، به راحتی ساخته می شد و مرمت آن نیز به سادگی توسط اعضای خانواده انجام می شد. در حالی که خانه های امروزی که با بتون و سیمان و آجر ساخته می شود  نیازمند نیروی کار ماهر است و هزینه هایی معادل زندگی در شهر به خانواده تحمیل می کند.  

وی اظهار کرد: خدا را هم شکر می‌کنم. هیچ‌وقت نخواسته‌ام ارزش کارم را بفروشم. در این کار، باید عشق داشت تا کار به خوبی اجرا شود، بسیار پیش آمده که از من خواسته‌اند، مثلاً داخل پایه یک بنای تاریخی، نخاله‌ مصالح جاسازی کنم، اما زیر بار نرفتم.

استاد زهیری گفت: بعد از شش دهه معماری، مهمترین خاطره من چهار مرحله کار در کربلا است. سال ۱۳۹۱ برای کار در عتبات عالیات از من دعوت شد، من از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم و فوری به دفتر اصفهان مراجعه کردم و با معرفی آنها، ۴۵ روز در آنجا مشغول کار بودم.

وی افزود: سال بعد نیز همراه با تعدادی از بناها و کارگران روستای هاشم آباد به عتبات اعزام شدیم که دقیقا ۱۰ روز قبل از ماه مبارک رمضان بود و ۵۵ روز در حرم حضرت مسلم مشغول سنگ کاری بودیم. سال سوم نیز در حرم مختار مشغول کار شدیم. سال چهارم سال خاطره بود. سنگ فرش بین الحرمین را انجام دادم. حرم حضرت علی (ع) نیز چند روز مشغول بودم، بهترین خاطرات دوران کاری من مربوط به این چهار سال است که در هر سال حدودا ۴۵ روز در عتبات عالیات مشغول کار بودم.

وی در مورد اینکه چه حسی نسبت به معماری آهن و سیمان دارد با خنده تلخی گفت: من فقط موافق آجر، گچ و آهک هستم و ساختمان های خشت و گلی و طاق های ضربی از نظر اتلاف دما و … به صرفه تر هستند و در زمستان گرم تر و در تابستان خنک ترند، مخصوصا در مناطق کویری خیلی عالی است.  

استاد زهیری تصریح کرد: خودم چند سالی در خانه ای با مصالح ساختمانی جدید ساکن بودم، اما دوباره یک ساختمان خشت و گلی و طاق ضربی قدیمی را در روستا خریدم و پس از بازسازی در آن ساکن هستم.  

هنر، همزاد عشق است و آن کس که عاشق شد رازی دارد که گفتنی نیست. استاد اسداله زهیری پس شش دهه هنرنمایی، این روزها در روستای خود گذران زندگی می کند، اما هیچ کس نیست که سراغی از او بگیرد و هر آنچه از هنر اصیل معماری اصفهان را می داند برای تاریخ این کهن دیار به یادگار، ماندگار کند. هرچند که پیران هنر همچون او در گوشه گوشه این استان پهناور، غریب، بسیارند. امثال استاد اسداله شناسنامه تاریخ و تمدن این مرز پر گهر هستند…

انتهای پیام

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد