تطور اندیشگی در قرآن نیست و تطور بیانی است

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) بحث حادث بودن یا قدیم بودن قرآن کریم از جمله مسائلی است که از دیرباز در میان مسلمانان مطرح بوده است؛ چنانکه گفته میشود نخستین مسئلهای که در علم کلام مطرح شد و موجب تأسیس این
به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) بحث حادث بودن یا قدیم بودن قرآن کریم از جمله مسائلی است که از دیرباز در میان مسلمانان مطرح بوده است؛ چنانکه گفته میشود نخستین مسئلهای که در علم کلام مطرح شد و موجب تأسیس این دانش در میان مسلمانان شد، همین بحث کلام باری تعالی بوده است.
تاریخمندی کلام خداوند در قرآن کریم و تأثیرپذیری آن از عوامل فرهنگی و اجتماعی موضوعی است که مناقشات بسیاری را برانگیخته است و هر دو گروه مخالف و موافق دلایل بسیاری برای اثبات مدعای خود در اختیار دارند. پذیرش تأثیرپذیری قرآن کریم از عوامل فرهنگی و اجتماعی و نقش غیرصامت پیامبر اکرم(ص) در جایگاه پیامرسان وحی، با ایده تطوّر و تحوّل اندیشه و زبان در قرآن کریم ملازم مینماید.
در ادامه گفتوگوی مصطفی ملکیان و حجتالاسلام محمدتقی سبحانی در این موضوع را پی میگیریم:
گفتار مصطفی ملکیان:
موردی که در قرآن به خاطر تقدیم و تأخیر مشکل به وجود میآید مشکل تطورات اندیشگی قرآن است. بعضی میگویند اصلاً در قرآن تطورات اندیشگی وجود ندارد و سخن خدا را از روز اول تا روز آخر یک سخن بوده. معلوم نیست در قرآن اول این اندیشه گفته شده بعد آن اندیشه، یا اول آن اندیشه گفته شده و بعد این اندیشه. با فرض اینکه این تطورات اندیشگی در قرآن وجود دارد ما نمیدانیم آخرین اندیشه قرآن کدام مورد است. کتابهای یک متفکر را زمانبندی میکنند تا بفهمند این کتابها را کی نوشته تا آخرین کتاب را آرای او بدانند. اگر ترتیب این کتابها به هم بخورد شما نمیدانید آخرین رای شخص چه بوده است.
در بحث معاد
در قرآن تطورات اندیشگی وجود دارد. اگرچه کسانی معتقدند وجود ندارد، اما وجود دارد حتی در امور مهم. مثال میزنم: عربی نزد پیامبر آمد و استخوانی را با خودش آورده بود. به قدری این استخوان قدمت داشت که وقتی آن را فشار داد، پودر شد. عرب گفت چه کسی استخوانهای به این پودری را زنده میکند؟ قرآن میگوید خدا زندهاش میکند. انگار فرض را بر این گرفته که خود استخوانهاست. اما گفته نشده که تو نفس مجردی داری که وارد عالم برزخ میشود و بهشت و جهنم. اما چنین چیزی نگفته و گفته همین استخوان را خدا زنده میکند. به تعبیر دیگر انگار قرآن معاد را جسمانی دانسته و به نفس قائل نیست. در همین قرآن داریم که میگوید شما نفس دارید و این نفستان است که به عالم دیگر انتقال پیدا میکند. خوب اگر ما نفس داریم باید به آن عرب هم میگفتید بحث استخوان نیست. نظر نهایی قرآن کدام یک از اینهاست؟ بسته به این است که اول کدامشان نازل شده و بعد کدامش نازل شده، اما نمیدانیم کدام یک اول نازل شده است.
در احکام فقهی
مورد بعد، میزان شدت و حدّت وجوب و حرمتهاست. شما راجع به مشروبات الکلی ببینید قرآن میگوید: لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى؛ ای کسانی که مستید تا مستید به نماز نزدیک نشوید(سوره۴ آیه۴۳). این را خطاب به چه کسی گفته؟ خطاب به مسلمانان گفته که میتوانستند مست باشند، اما نمیتوانستند نماز بخوانند. یک جا گفته: یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ (سوره۲ آیه ۲۱۹). گفته هم مشروبات الکلی و هم قمار منافعی دارد اما اثمهما اکثرهم من نفعهما، اما گناه آن بیشتر از نفعش است. انگار اینجا شدیدتر از قبلی است. اما یک جای دیگر میگوید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ (سوره۵ آیه ۹۰)؛ بر شما فلان و فلان حرام شده. ما میگوییم روند نازل شدنش به این شکلی است که ما میگوییم. اما خود قرآن این را داد نمیزند. قرآن در سه جا این حرف را زده اما ما نمیدانیم ترتیبش چیست. بنابراین شدت و خفت ایجابها و تحریمها مشخص نیست.
ممکن است کسی بگوید اول خدا حرام کرد، بعد گفت منافعی هم دارد بعد گفته اشکالی ندارد، بخورید، اما وقتی مستید به نماز نایستید. نمونهاش را داشتیم. اول گفته شده که در ماه رمضان با همسرانتان به صورت کلی مقاربت جنسی نداشته باشید. اول حرام شد که در کل ماه رمضان زنان و شوهران با هم مقاربت جنسی داشته باشند. بعد قرآن گفت من خائنه شما را میدانم، یعنی میدانم که به این حرف خیانت میکنید چون برایتان رعایتش سخت است. بعد گفت: خَفَفَ الله عنکم. یعنی خدا به شما تخفیف داد و میتوانید شبها با هم مقاربت بکنید. فقهای ما میگویند قرآن از رقیق به غلیظ رفته، اما مستندی ندارند، چون قرآن به ترتیب نیست. کما اینکه اگر قرآن لفظی درش نبود نمیشد راجع به ماه رمضان و همبستری هم نظر داد. منتهی آنجا قرآن از یک لفظی استفاده کرد که میفهمیم قرآن اول غلیظ بود و بعد رقیق شده، چون قرآن میگوید فهمیدیم که به این حکم شبها خیانت میکنید و الان خدا به شما تخفیف داد. اینجا میفهمیم تحریم حکم اول است که به طور کلی در ماه رمضان نباید همبستری باشد.
پاسخ حجتالاسلام سبحانی:
یک: تعبیر «تطور اندیشگى» را در خصوص احکام عملى نباید به کار برد و یا دست کم، از نظر معنا و مطالب پیرامون آن، با حوزه اندیشه که به دنبال شناسایى واقعیت است، تفاوت بسیار دارد و باید جداگانه بررسى گردد. تطور احکام در دانش فقه، زیر عناوینى چون اجمال و تبیین، ناسخ و منسوخ و معاریض و توریه بررسى شده و نقش تقدم و تاخر تاریخى آنها هم تا حدود زیادى مورد توجه بوده است.
دو: تطور اندیشگى گاه به معناى وجود تغییر مطالب در آثار یک مولف است و گاهى به معناى تغییر آراى یک مولف در ضمن آثارش. اولى لزوما به معناى تغییر آراى مولف نیست و مىتواند دلایل مختلف داشته باشد، از جمله رعایت ذهنیت مخاطب و انتقال لایه به لایه مطالب در فرایند آموزش. مدعاى ما این است که اولى در قرآن مثل هر نص تاسیسى (متن مادر) هست اما دومى تاکنون اثبات نشده است.
سه: مدعاى استاد ملکیان را بر معناى نخست مىتوان حمل کرد و با آن همراه شد؛ یعنى چون در باب نفس، در قرآن بیانهاى مختلفى وجود دارد، پس دانستن سیر تاریخى نزول کمک مىکند (فقط به عنوان یک نشانه) که نظر حقیقى قرآن در باب نفس روشن گردد.[توجه مىفرمایید که در این صورت حرف جدیدى نیست.] اما بنابر فرض دوم، صرفا تفاوت عبارات در باب نفس کافى نیست، بلکه باید ثابت کنند که مطالب قرآن در مواضع مختلف با یکدیگر در تناقض است و نشان از تطور دیدگاه صاحب سخن دارد. در عبارت استاد ملکیان شاهدى بر اثبات این مدعا نیست.
منبع اقتباس گفتوگوها: کانال نامههای حوزوی

برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰