تاریخ انتشار : شنبه 1 خرداد 1400 - 8:07
کد خبر : 114962

روایت زندگی شهیدی که ۱۴ سال مفقودالاثر بود؛ «حسینعلی» عاشق مادرش بود

روایت زندگی شهیدی که ۱۴ سال مفقودالاثر بود؛ «حسینعلی» عاشق مادرش بود

– اخبار استانها – به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری تسنیم از سمنان، “شهید حسینعلی عین علی ” در تاریخ دوم فروردین‌ماه سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای مذهبی و متدین در شهرستان سرخه دیده به جهان گشود. منور احسانی مادر شهید حسینعلی عین علی است او

– اخبار استانها –

به گزارش مجمع رهروان امر به معروف ونهی از منکر استان اصفهان به نقل از خبرگزاری تسنیم از سمنان، “شهید حسینعلی عین علی ” در تاریخ دوم فروردین‌ماه سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای مذهبی و متدین در شهرستان سرخه دیده به جهان گشود.

منور احسانی مادر شهید حسینعلی عین علی است او می‌گوید من دو فرزند به نام‌های عباسعلی و حسینعلی داشتم. عباسعلی چهار سال از حسینعلی بزرگ‌تر است.

مادر این شهید که حالا ۸۰ سال سن دارد عنوان می‌کند: حسینعلی اوایل فروردین‌ماه سال ۴۶ به دنیا آمد؛ همسرم کشاورز بود و هنگام تولد حسینعلی در خانه نبود؛ وقتی خبر تولد حسین‌علی را به او داده بودند بسیار خوشحال شده بود.

منور خانم در حالی که دستانش می‌لرزد و عکس فرزند شهیدش را در بغل محکم گرفته است، می‌گوید: رابطه‌ای عمیق و دوست‌داشتنی بین این دو فرزندم برقرار بود و در دوران کودکی همبازی خوبی برای همدیگر بودند.

این مادر شهید ادامه می‌دهد: حتی در دنیا یک خوشی ندیدم و یک استراحت هم نکرده‌ام وقتی حسینعلی ۱۶ سال داشت همسرم را از دست دادم به همین دلیل برای بزرگ کردن فرزندانم بسیار سختی و زحمت کشیده‌ام.

منور خانم ادامه می‌دهد: حسینعلی بسیار مهربان و دل رحم بود و خیلی مرا دوست داشت دائم به من می‌گفت که مادرم دیگر کار نکن حق کار کردن نداری تا وقتی من زنده هستم و کار می‌کنم دیگر اجازه نمی‌دهم کار کنی.

این مادر شهید با بیان اینکه حسینعلی در مغازه تعمیر اتومبیل کار می‌کرد می‌گوید: او تأکید خاصی به مسئله حجاب داشت.

این بانو ادامه می‌دهد: پسرم بسیار نسبت به حجاب حساس بود یادم می‌آید که تازه انقلاب شده بود یک بار که برای پهن کردن لباس بدون چادر البته با روسری بر بالای پشت‌بام رفته بودم گفت مادرم چرا بدون چادر بر بالای پشت‌بام رفته‌ای همین چادرت تو را از بلاهای بسیار دور نگه می‌دارد و بسیار ناراحت شده بود این نصیحت فرزندم همیشه توی آویزه گوشم است.

او بیان می‌کند: تازه انقلاب شده بود و هنوز وقت سربازی‌اش نشده بود هم می‌ترسیدم که بیرون برود و در را قفل می‌کردم از پشت‌بام خود را به کوچه می‌رساند که برای کمک کردن به مردم و تظاهرات شرکت کند و برادرش هر چه می‌گفت که تو هنوز برای این کار کم سن و سالی قبول نمی‌کرد و به هر طریقی خود را به تظاهرات و مردم می‌رساند.

این مادر شهید ادامه می‌دهد: فرزندم بسیار سربازی و خدمت به اسلام را دوست داشت و بالاخره با اصرار زیاد به سربازی رفت و بعد از یک مدت که در سربازی بود یک بار پشت گردنش در یکی از عملیات‌ها ترکش خورده بود وقتی به خاطر مجروحیت بازگشته بود به یکی از دوستانش که همراهش بود گفته بود اولاً توبامن داخل خانه نیا و دوم اینکه از پشت گردنم این پانسمان را باز کن مادرم می‌ترسد و من نمی‌توانم ناراحتی مادرم را ببینم.

او می‌گوید: البته همان اول که اعزام شده بود در روز سوم هم برگشت آن وقت یادم است که می‌گفت به خاطر کمک به رزمندگان خون بسیاری اهدا کرده بود که چند روزی برای استراحت آمده بود از همه خون گرفته بودند؛ ولی حسینعلی خیلی اصرار کرده بود و خون زیادی از او گرفته بودند.

مادر شهید فاطمیون، عباس احمدی به فرزند شهیدش پیوستلرستان| روایت یک مادر شهید از ۳۵ سال چشم انتظاری + فیلم

این مادر شهید که در تمام‌وقت مصاحبه در حال گریه کرده بود ناگهان لبخندی بر روی چهره‌اش نمایان شد و گفت: حسینعلی بسیار بازیگوش بود یادم می‌آید که یک‌بار پدرش به او گفته بود برای آبیاری درختان به باغ برود رفت و برگشت و به پدرش گفته بود همه باغ را آب دادم (در حال خنده) وقتی پدرش به باغ رفته بود دیده بود که باغ خشک است؛ به حسین‌علی گفت پس چرا آب ندادی گفت به من کسی آب نداده که به درختان بدهم.

این بانو می‌گوید: حسینعلی ۲۱ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۷ در حالی که یک ماه تا پایان خدمت سربازی‌اش مانده بود در عملیات پدافندی منطقه فاو به شهادت رسید و مفقودالاثر شد و پیکر او بعد از ۱۴ سال به وطن برگشت.

ثبت نام در مجمع

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مساجد